معراج آیات

قرآن، معجزه ی آخرین پیامیر مرسل...

معراج آیات

قرآن، معجزه ی آخرین پیامیر مرسل...

معراج آیات

این جا فضایی است که می خواهد آیات قرآن، کتاب آخرین پیامبر مرسل، حضرت محمد صلی الله علیه و آله را در فضای صفر و یک منتشر کند...
تا شاید تفکر ما در آیات الهی کمی بیشتر از پیش باشد
ان شالله

إنّا نحنُ نزّلنا الذّکر و إنّا لها لَحافِظوُن...

بایگانی
نگارنده

۳ مطلب با موضوع «علم در قرآن» ثبت شده است

پوست، حساس ترین قسمت بدن

دانشمندان علوم تشریح بدن انسان، دریافته اند که سطوح اولیه پوست انسان از نظر احساس درد، حساس ترین نقاط بدن انسان هستند؛ زیرا سلول های عصبی فراوانی در این قسمت ها وجود دارد.

خداوند متعال در آیه 56 سوره مبارکه نساء، آنجا که درباره کافران و عذاب آن ها در روز قیامت سخن گفته، چنین می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِآیَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِیهِمْ نَارًا کُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَیْرَهَا لِیَذُوقُواْ الْعَذَابَ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَزِیزًا حَکِیمًا» «به زودى کسانى را که به آیات ما کفر ورزیده‏اند، در آتشى [سوزان‏] درآوریم که هر چه پوستشان بریان گردد، پوستهاىِ دیگرى بر جایش نهیم تا عذاب را بچشند. آرى، خداوند تواناى حکیم است.»

این آیه به مناطق احساس درد و چشیدن عذاب، یعنی پوست ها اشاره کرده است. آری، اگر پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه واله وسلم) در آن زمان، امّی و بی سواد بوده پس چه کسی این مطالب دقیق علمی را به ما آموخته است؟

 

اشک ها سرازیر می شوند

دانشمندان علوم تشریح، درباره چشم و اشک معتقدند مجرای اشک در نزدیکی چشم قرار دارد و همواره به ترشح اشک مشغول است و اشک ها را به چشم می ریزد تا چشم خشک نشود؛ اما اگر انسان به حالات احساسی معینی که نتیجه غم و اندوه شدید و یا خوشحالی فراوان باشد برسد، غده های اشکی موجود در انتهای مجرای اشک، بیش از حد معمول ترشح کرده و اشک از چشم سرازیر می شود. پس اشک ها در واقع آب های سرازیر شده افزون به مقدار لازم چشم اند که همواره ا مجاری اشک جاری اند.

شگفت انگیزتر از این داستان، آن است که قرآن در زمانی نازل شده است که سریع ترین وسیله نقلیه، اسب ها یا شترها و یا پرندگانی برای ارسال نامه بودند ولی درباره سرعت انتقال تخت بلقیس به گونه ای سخن می گوید که فراتر از تصور بشر آن روزگار است

قرآن کریم اشک ها را با سرازیر شدن آن ها توصیف می کند و در آیه 83 سوره مبارکه مائده چنین می فرماید: «وَإِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الْحَقِّ یَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ» «و چون آنچه را به سوى این پیامبر نازل شده، بشنوند، مى ‏بینى بر اثر آن حقیقتى که شناخته ‏اند، اشک از چشمهایشان سرازیر مى ‏شود. مى‏ گویند: پروردگارا، ما ایمان آورده‏ ایم پس ما را در زمره گواهان بنویس.»

آری تعبیر «تفیض من الدّمع» تعبیر دقیقی است که اتفاقی بیان نشده است، بلکه تعبیری است که کسی آن را به کار برده است که خالق بشر و اشک های اوست.

 

آنچه را شما نمی دانید نزدیک است

خداوند متعال در آیه 40 و 41 سوره یس، به وسایل نقلیه اشاره دارد که در زمان گذشته وجود نداشته اند ولی در آینده اختراع خواهند شد.

خداوند در این آیات چنین می فرماید: «

لَا الشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ

وَآیَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ»

«نه خورشید را سِزَد که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشى جوید، و هر کدام در سپهرى شناورند.

و نشانه‏اى [دیگر] براى آنان اینکه: ما نیاکانشان را در کشتىِ انباشته، سوار کردیم.»

همچنین در آیه 8 سوره نحل می فرماید: «وَالْخَیْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوهَا وَزِینَةً وَیَخْلُقُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ» «و اسبان و استران و خران را [آفرید] تا بر آنها سوار شوید و [براى شما] تجمّلى [باشد]، و آنچه را نمى‏دانید مى ‏آفریند.»

آری قرآن در حقیقت تنها برای عصرهای گذشته و یا خاص عصر و دوره ما نیست بلکه برای مردم تمام دوره و عصرهاست، اما اهل علم با بررسی آن می فهمند که قرآن برای همه زمان ها و گذشته و حال و آینده مخاطب دارد.

سوالی مطرح می شود که چرا قرآن درباره حوادثی سخن می گوید که هزاران سال پیش اتفاق افتاده اند مانند انتقال تخت ملکه سباء یعنی «بلقیس» از یمن به فلسطین که با سرعت نور اتفاق افتاده است؟

قرآن کریم در آیاتی از سوره نمل، درباره کسی که توانست آن تخت بزرگ را با آن سرعت خارق العاده از یمن به فلسطین منتقل کند می گوید که او شخصی بود صاحب بخشی از علم کتاب. گویا قرآن می خواهد به ما بگوید که آن شخص نه پیامبر بود و نه از فرشتگان و نه از جنیّان، بلکه کار او نتیجه دانش درستی بود که از کتاب گرفته بود.

امّا آیات 38 تا 40 سوره نمل درباره انتقال تخت بلقیس از یمن به فلسطین چنین می فرماید: «قَالَ یَا أَیُّهَا المَلَأُ أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ قَالَ عِفْریتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِکَ وَإِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَمَن شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ»

«[سپس‏] گفت: «اى سران [کشور] کدام یک از شما تخت او را- پیش از آنکه مطیعانه نزد من آیند- براى من مى ‏آورد؟

عفریتى از جنّ گفت: «من آن را پیش از آنکه از مجلس خود برخیزى براى تو مى‏آورم و بر این [کار] سخت توانا و مورد اعتمادم.»

قرآن می خواهد به ما بگوید که آن شخص نه پیامبر بود و نه از فرشتگان و نه از جنیّان، بلکه کار او نتیجه دانش درستی بود که از کتاب گرفته بود

کسى که نزد او دانشى از کتاب [الهى‏] بود، گفت: «من آن را پیش از آنکه چشم خود را بر هم زنى برایت مى‏ آورم.» پس چون [سلیمان‏] آن [تخت‏] را نزد خود مستقر دید، گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا بیازماید که آیا سپاسگزارم یا ناسپاسى مى‏ کنم. و هر کس سپاس گزارد، تنها به سود خویش سپاس مى‏گزارد، و هر کس ناسپاسى کند، بى‏گمان پروردگارم بى‏نیاز و کریم است.»

آیه 39، قدرت فوق العاده گروهی از جنیان  را در حرکت و جا به جایی اجسام به ما بازگو می کند. اما آن شخصی که علمی از کتاب نزدش بود در انجام این کار پیشرفته تر و تواناتر بود.

در کتب تفسیر آمده است که او «آصف ابن برخیا» وزیر حضرت سلیمان (علیه السلام) بود که توانست با سرعت نور، تخت با عظمت آن ملکه را از یمن به فلسطین بیاورد. اما شگفت انگیزتر از این داستان، آن است که قرآن در زمانی نازل شده است که سریع ترین وسیله نقلیه، اسب ها یا شترها و یا پرندگانی برای ارسال نامه بودند ولی درباره سرعت انتقال تخت بلقیس به گونه ای سخن می گوید که فراتر از تصور بشر آن روزگار است.

امروزه بشر توانسته است که تصاویر و عکس اشیاء را با سرعت نور جا به جا کند اما خود اجسام را نتوانسته و دانشمندان در پی اختراع وسیله ای هستند که بتواند با سرعت نور، اجسام را جا به جا کند؛ اگر انسان بتواند چنین وسیله ای بسازد، امکان مسافرت به فضا و آسمان نیز برایش فراهم می شود و آفاق جدیدی در آسمان ها برایش کشف خواهد شد.

قرآن کریم نیز در آیه 53 سوره فصلت مژده چنین زمانی را داده است «سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ» «به زودى نشانه‏هاى خود را در افقها [ى گوناگون‏] و در دلهایشان بدیشان خواهیم نمود، تا برایشان روشن گردد که او خود حقّ است. آیا کافى نیست که پروردگارت خود شاهد هر چیزى است؟»

فرآوری: زهرا اجلال

  • حسین سعادتی

از قرآن و احادیث استفاده می شود که مرگ، نیستی و نابودی نیست، بلکه انتقال از عالمی به عالم دیگر است و حیات انسان در این انتقال رو به کمال است، یعنی از این حرکت و انتقال نقص و ضرری به او نمی رسد، و چیزی از او کاسته نمی گردد، بلکه در این حرکت و انتقال مرتباً تکامل و ترقی پیدا می کند.

قرآن می فرماید: «وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ» و براى نیل به آمرزشى از پروردگار خود و بهشتى که پهنایش [به قدر] آسمانها و زمین است [و] براى پرهیزگاران آماده شده است بشتابید.

پس همانطور که طفل در شکم مادر است و ما نمی ‌توانیم حقیقت دنیا را به او تفهیم کنیم و بدو گفت که خورشید، ماه، ستارگان، کهکشان ها، کوه های سر به فلک کشیده، چشمه سارها و لاله ‌های رنگارنگ همه زیبا هستند، فهماندن حقیقت آخرت و بهشت و جهنم نیز برای ما انسانها میسر نیست.

تنها یک دورنمایی از آن را می‌توان تصور کرد، زیرا حقیقت آخرت، چیز شگفتی است. نه خورشیدش چون خورشید این دنیاست نه فضایش به فضای دنیا می ماند. نه غذا و آبش هیچکدام با این دنیا قابل تشبیه نیست، بلکه آنجا حیات جاویدان است.

 

همه چیز عالم اجلی دارد!

- «مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى؛ [ما] آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است جز به حق و [تا] زمانى معین نیافریدیم ...» (احقاف/3)

در بسیاری از آیات بیان شده است که هر چه در این جهان هست اجلی دارد.

اجل یعنی مدت معین؛ و درباره ی انسان، یعنی مدت مقرر شده برای زندگی او. از این رو به مرگ اجل می گویند که بر دو قسم است:اجل معلق و مبهم.

این که در روایات فراوانی آمده است که انفاق یا صله ی رحم عمر را طولانی و بلاها را برطرف می کند بدین معناست که اجل معلق را مانع می شود

اجل مسمی و حتمی، که در نزد خدا معین است و عبارت است از پایان استعداد جسم برای بقا؛ اما اجل معلق مشروط به چیزی است که اگر آن چیز تحقق یابد، اجل در آن زمان فرا می رسد.

قرآن در این باره می فرماید: ایمان به دعوت انبیاء و عمل به برنامه های آن ها جلوی اجل معلق را می گیرد و سبب ادامه یافتن زندگی انسان تا اجل مسمی می شود. [ابراهیم/10]


آنچه که اجل معلّق را، دور می ‌کند:

1ـ ترک گناه

ـ امام صادق (علیه السّلام) می‌فرماید:

مردم بیش از آن که به سبب فرا رسیدن اجل (طبیعی) خود بمیرند، بر اثر گناهان خویش در می‌گذرند. [میزان الحکمه، ج1]

2ـ صدقه

ـ امـام عـلی (علیه السّلام) می ‌فـرمایند:

با صـدقه دادن، عـمـرها طـولانی می ‌شود. [همان، باب أجل]

3ـ صله‌ی ارحام

امام رضا (علیه السّلام) می ‌فرمایند:

ما برای زیاد شدن عمر، وسیله‌ای جز صله‌ی ارحام نمی ‌شناسیم. چه بسا مردی که 3 سال از عمرش باقی مانده، امّا به خاطر صله‌ی رحم، خداوند آن باقی مانده را سی سال اضافه می ‌کند. (یعنی 33سال)

و خداوند آنچه را که می‌ خواهد انجام می ‌دهد و کسی که از عمرش 33 سال باقی مانده است و به واسطه‌ی قطع رحم خداوند سی سال از عمرش بر می ‌دارد و آن را به 3 سال کاهش می ‌دهد. [اخلاق عملی، ص 544، اصول کافی، ج2، ص 150]

قرآن در این باره می فرماید: ایمان به دعوت انبیاء و عمل به برنامه های آن ها جلوی اجل معلق را می گیرد و سبب ادامه یافتن زندگی انسان تا اجل مسمی می شود

ـ امام باقر یا امام صادق (علیهماالسّلام) (تردید از راوی است) به میسر فرمود: گمان می‌کنم به خویشاوندان خود نیکی می‌ کنی؟

عرض کرد: آری

من در نوجوانی در بازار برای کسی کار می ‌کردم و تنها دو درهم مزد می‌ گرفتم. یک درهم را به ‌عمّه‌ام و یک ‌درهم‌ را به ‌خاله‌ام می‌ دادم.

امام (علیه السّلام) فرمود: به خدا سوگـند دو بار مرگـت نزدیک شـد، ولی به خاطر این صله‌ی رحم به تأخیر افتاد. [همان]

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: گاهی انسان گناه می کند و از اعمال نیکی چون نماز شب باز می ماند؛ آنگاه فرمودند: بدانید که کار بد در فنای انسان از کارد در گوشت سریع تر اثر می کند. [بحار،ج1،ص488]

 

نتیجه گیری:

پس این که در روایات فراوانی آمده است که انفاق یا صله ی رحم عمر را طولانی و بلاها را برطرف می کند بدین معناست که اجل معلق را مانع می شود.

فرآوری: زهرا اجلال

  • حسین سعادتی

بر طبق قرآن, آفرینش این جهان در شش روز یا شش هنگام صورت گرفته است. این موضوع در ۱۰ آیه شرح داده شده است

۱- سوره: ۷ , آیه: ۵۴

در حقیقت پروردگار شما آن خدایى است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر عرش [جهاندارى] استیلا یافت روز را به شب که شتابان آن را مى طلبد مى‏پوشاند و [نیز] خورشید و ماه و ستارگان را که به فرمان او رام شده‏اند [پدید آورد] آگاه باش که [عالم] خلق و امر از آن اوست فرخنده خدایى است پروردگار جهانیان

۲- سوره: ۲۵ , آیه: ۵۹

همان کسى که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است در شش روز آفرید آنگاه بر عرش استیلا یافت رحمتگر عام [اوست] در باره وى از خبره‏اى بپرس [که مى‏داند]

۳- سوره: ۵۷ , آیه: ۴

اوست آن کس که آسمانها و زمین را در شش هنگام آفرید آنگاه بر عرش استیلا یافت آنچه در زمین درآید و آنچه از آن برآید و آنچه در آن بالارود [همه را] مى‏داند و هر کجا باشید او با شماست و خدا به هر چه مى‏کنید بیناست

۴- سوره: ۱۱ , آیه: ۷

و اوست کسى که آسمانها و زمین را در ششهنگام آفرید و عرش او بر آب بود تا شما را بیازماید که کدام‏یک نیکوکارترید و اگر بگویى شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد قطعا کسانى که کافر شده‏اند خواهند گفت این [ادعا] جز سحرى آشکار نیست

۵- سوره: ۳۲ , آیه: ۴

خدا کسى است که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است در شش هنگام آفرید آنگاه بر عرش [قدرت] استیلا یافت براى شما غیر از او سرپرست و شفاعتگرى نیست آیا باز هم پند نمى‏گیرید

۶- سوره: ۱۰ , آیه: ۳

پروردگار شما آن خدایى است که آسمانها و زمین را در شش هنگام آفرید سپس بر عرش استیلا یافت کار [آفرینش] را تدبیر مى‏کند شفاعتگرى جز پس از اذن او نیست این است‏خدا پروردگار شما پس او را بپرستید آیا پند نمى‏گیرید

۷- سوره: ۵۰ , آیه: ۳۸

و در حقیقت آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است در شش هنگام آفریدیم و احساس ماندگى نکردیم

این شش روز, در آیات زیر شرح داده شده اند

۸- سوره: ۴۱ , آیه: ۹

بگو آیا این شمایید که واقعا به آن کسى که زمین را در دو هنگام آفرید کفر مى‏ورزید و براى او همتایانى قرار مى‏دهید این است پروردگار جهانیان

۹- سوره: ۴۱ , آیه: ۱۰

و در [زمین] از فراز آن [لنگرآسا] کوهها نهاد و در آن خیر فراوان پدید آورد و مواد خوراکى آن را در چهار روز اندازه‏ گیرى کرد [که] براى خواهندگان‏ درست [و متناسب با نیازهایشان] است

۱۰- سوره: ۴۱ , آیه: ۱۲

پس آنها را [به صورت] هفت آسمان در دو هنگام مقرر داشت و در هر آسمانى کار [مربوط به] آن را وحى فرمود و آسمان [این] دنیا را به چراغها آذین کردیم و [آن را نیک] نگاه داشتیم این است اندازه‏ گیرى آن نیرومند دانا

بعضیها با توجه به سه آیه بالا, ادعا می کنند که جمع آفرینش در هشت روز بوده است و نه در شش روز و در نتیجه قرآن را دارای تناقض می دانند 
این در حالی است که مشخصا چهار روز اشاره شده در بالا , شامل دو روز اول نیز می باشد و در نتیجه مجموع آنها باز هم شش می ماند
بنابراین به طور خلاصه می توان اشاره کرد که آفرینش در شش مرحله یا روز صورت پذیرفته است. در دو روز اول زمین و دنیای مادی آفریده شده است و بعد مواد مورد نیاز حیات در دو روز بعدی خلق شده است. در نهایت در دو روز نهایی آفرینش آسمانها و حیات معنوی صورت پذیرفته است

  • حسین سعادتی