معراج آیات

قرآن، معجزه ی آخرین پیامیر مرسل...

معراج آیات

قرآن، معجزه ی آخرین پیامیر مرسل...

معراج آیات

این جا فضایی است که می خواهد آیات قرآن، کتاب آخرین پیامبر مرسل، حضرت محمد صلی الله علیه و آله را در فضای صفر و یک منتشر کند...
تا شاید تفکر ما در آیات الهی کمی بیشتر از پیش باشد
ان شالله

إنّا نحنُ نزّلنا الذّکر و إنّا لها لَحافِظوُن...

بایگانی
نگارنده

إِنَّ مَثَلَ عِیسَى عِندَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ (آل عمران ـ 59)

در واقع، مَثَلِ عیسى نزد خدا همچون مَثَلِ [خلقت‏] آدم است [که‏] او را از خاک آفرید سپس بدو گفت: «باش» پس وجود یافت.

 

پیام ‏های آیه:

1ـ مخالفان را از همان راهى که پذیرفته‏اند، به حقّ دعوت کنیم. مسیحیان پذیرفته‏اند که آدم مخلوق خداست، با اینکه پدر و مادر نداشت. «مَثَلَ عِیسى‏»، «کَمَثَلِ آدَمَ»

2ـ استناد به تاریخ و تجربه‏ هاى گذشته و ارائه نمونه ‏هاى عینى بهترین راه دعوت است. «إِنَّ مَثَلَ عِیسى‏ عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ»

3ـ قدرت خداوند در خلقت، محدود نیست. «کُنْ فَیَکُونُ»

«الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلاَ تَکُن مِّن الْمُمْتَرِینَ» (آل عمران ـ 60)

حق، همان است که از جانب پروردگار توست، پس از تردید کنندگان مباش.

 

پیام‏ های آیه:

1ـ بیان حق، رمز ربوبیّت و تربیت است. «الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ»

2ـ ثبات و حقّانیت، جز در راه خدا، کلام خدا و قانون خداوند، وجود ندارد. «الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ»

3ـ تعداد زیاد مخالفان، تلاش و فعّالیت آنان، و ثروت و تبلیغاتشان، نباید در حقّانیّت راه و عقاید ما تأثیر گذارد. «فَلا تَکُنْ مِنَ الْمُمْتَرِینَ».

مشکل و آسان نسبت به مخلوقات است که قدرت محدودى دارند و اما آن کس که قدرتش نامحدود است، تقسیم کارها به مشکل و آسان، براى او مفهومى ندارد براى او آفریدن یک برگ، یا آفرینش یک جنگل در هزاران کیلومتر یکسان است، و آفرینش یک ذره خاک با منظومه شمسى، مساوى است

شأن نزول آیات مورد بحث:

مقدار زیادى از آیات این سوره در پاسخ گفتگوهاى مسیحیان نجران، نازل شده است، چون آنها در یک هیأت شصت نفرى به اتّفاق چند نفر از روسا و بزرگان خود به عنوان نمایندگى براى گفتگو با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به مدینه وارد شده بودند.

از جمله مسائلى که در این گفتگو مطرح شد این بود که آنها از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیدند: ما را به چه چیز دعوت مى‏کنى؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: به سوى خداوند یگانه، و اینکه از طرف او رسالت خلق را دارم و مسیح علیه السلام بنده‏اى از بندگان او است و حالات بشرى داشت و مانند دیگران غذا مى ‏خورد.

آن ها این سخن را نپذیرفتند و به ولادت عیسى  علیه السلام بدون پدر اشاره کرده و آن را دلیل بر الوهیت او خواندند، آیات فوق نازل شد و به آن ها پاسخ داد و چون حاضر به قبول پاسخ نشدند، آنها را دعوت به مباهله کرد که شرح آن به زودى خواهد آمد.


نفى الوهیت مسیح‏

همانگونه که در شأن نزول آمد، این آیات ناظر به کسانى است که ولادت حضرت مسیح علیه السلام را بدون پدر، دلیل بر فرزندى او نسبت به خدا، و یا الوهیتش مى‏گرفتند، آیه نخست مى‏گوید: "مثل عیسى نزد خدا همچون مثل آدم است که او را از خاک آفرید، سپس به او فرمود: موجود باش، او نیز بلافاصله موجود شد"! (إِنَّ مَثَلَ عِیسَى عِندَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ)

و با این استدلال کوتاه و روشن، به ادعاى آنها پاسخ مى‏ گوید که اگر مسیح بدون پدر به دنیا آمد، جاى تعجب نیست، و دلیل بر فرزندى خدا یا عین خدا بودن نمى‏ باشد، زیرا موضوع آفرینش آدم از این هم شگفت ‏انگیزتر بود، او بدون پدر و مادر به دنیا آمد، سپس به غافلان مى ‏فهماند: که هر کارى در برابر اراده حق، سهل و آسان است تنها کافى است بفرماید: "موجود باش، آن هم موجود مى ‏شود."

اصولاً مشکل و آسان نسبت به مخلوقات است که قدرت محدودى دارند و اما آن کس که قدرتش نامحدود است، تقسیم کارها به مشکل و آسان، براى او مفهومى ندارد براى او آفریدن یک برگ، یا آفرینش یک جنگل در هزاران کیلومتر یکسان است، و آفرینش یک ذره خاک با منظومه شمسى، مساوى است.

در دومین آیه براى تأکید آنچه در آیات قبل آمد، مى ‏فرماید: "اینها را (که درباره حضرت مسیح علیه السلام و چگونگى ولادت او و مقاماتش) بر تو مى ‏خوانیم حقى است از سوى پروردگارت، و چون حق است، هرگز از تردید کنندگان در آن مباش" (الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلاَ تَکُن مِّن الْمُمْتَرِینَ)

 

بحث لغوی:

1ـ در مورد جمله "الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ" مفسران دو احتمال داده‏اند: نخست اینکه جمله مرکب از مبتدا و خبر باشد (الحق "مبتدا"، من ربک "خبر") بنابراین معنى آن چنین مى ‏شود که "حق همواره از طرف پروردگار خواهد بود" زیرا حق به معنى واقعیت است، و واقعیت عین هستى است، و هستى ‏ها همه از وجود او مى‏ جوشد.

اگر بنا به عقیده نصارى پدر نداشتن باعث این شود که عیسى خدا باشد، پس حضرت آدم که نه پدر داشت و نه مادر شایستگى بیشترى دارد که خدا باشد. در صورتى که احدى به خدا بودن حضرت آدم قائل نشده است

باطل، عدم و نیستى است و با ذات او بیگانه است. دیگر اینکه جمله مزبور خبر مبتداى محذوفى است که "ذلک الاخبار" بوده باشد، یعنى "این خبرهایى که به تو داده شد، همگى حقایقى است از طرف پروردگار" و هر دو معنى با آیه سازگار است.

2ـ کلمه‏ى «الْمُمْتَرِینَ» از «مریة» به معناى شک و تردید است.

3ـ تراب: خاک. نکره آمدن دلالت به خاک مخصوصى دارد.

 

تشابه با آیات دیگر قرآن:

1ـ عین آیه 60 در سوره‏ى بقره آیه 147 نیز آمده است. با این آیه روشن مى‏ شود که سخن حقّ و پایدار تنها از جانب خدایى است که خود حقّ و ثابت است، وگرنه از انسان ‏هایى که در طوفان هو سها و غرایز ثباتى ندارند، قانون و سخن پایدار را نمى ‏توان انتظار داشت.

2ـ کلمه مَثَلَ بفتح میم و ثاء در قرآن به معناى وصف آمده است چنانکه در سوره حضرت محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم آیه 15 می فرماید: مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ. و در سوره فتح، آیه 29 می فرماید: ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ.

گرچه خدا می داند، اما شاید بتوان گفت: کلمه مَثَلَ هم که در آیه مورد بحث است به معناى وصف باشد. یعنى وصف خلقت حضرت عیسى نزد خدا از لحاظ اینکه بدون پدر آفریده شده است، نظیر وصف خلقت حضرت آدم می باشد که او نیز بدون پدر آفریده شده است.

اضافه بر اینکه آدم علیه السّلام مادر هم نداشته است. اگر بنا به عقیده نصارى پدر نداشتن باعث این شود که عیسى خدا باشد، پس حضرت آدم که نه پدر داشت و نه مادر شایستگى بیشترى دارد که خدا باشد. در صورتى که احدى به خدا بودن حضرت آدم قائل نشده است.

آمنه اسفندیاری                

کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث

  • حسین سعادتی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی